عسل جونمعسل جونم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

asal jon

خرابکاری عسلم

1395/1/4 22:35
نویسنده : zakieh
454 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمله نازه مامان متفکرگریهگریه

خرابکاری عسلمگریه وقتی چشم باز کردم و این قیافه رو دیدم ونگاه به ساعت کردم خون به مغزم نمیرسیدگریه نمیدونستم دعوات کنم یا گریه کنم گریهکه اون همه رژ و زدی به سر و صورتت و معلومم نیست که چقد خوردی  بابا رصا هم که میخندید و میگفت عکس بگیر سریع عکس بگیر بدبوقهربعد از عکس گرفتن بلند شدم بشورمت که خدا به دادمون برسه مگه باک میشد این رژ مکه بوده که برداشتی دختر به بدبختی تمام صورتت یکمی باک شد ولی جاش معلوم بود به سلامتی دستها که اصلا باک نشد عمو علی هم زنگ زد طبق معمول هر روز صبح ساعت نه و نیم بریم عید دیدنی گفتم دیر تر بیاین که گفت با خاله زهره اینا بیاین خلاصه که اعصابمونو کلا به هم ریختی گلم بعد از آماده شدن تازه متوجه شدم رو تختی و ملافه ها و متکاها هم بی نصیب از این رژ نبودن ....تازه فکر کنم یه جورایی طلبکارم هستین خانوم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان جونم
19 فروردین 95 18:05
وای چه کاری کرده
zakieh
پاسخ
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به asal jon می باشد