بيست و يك ماهگي عسلم
سلام گلم بيست و يك ماهگيت مبارك با كمي تاخير ماماني يه خورده سرم شلوغه سيستمم خرابه با مكافات دارم تايب ميكنم شارژر دوربينمم گم شده تا حالا سه تا خريدم ولي غيب ميشه خخخخ نگي اي مامانه شلخته خلاصه همه دست به دست هم دادن من و اديت كنن مادرررر
يكشنبه هجدهم بهمن با مامان جوني و دايي جون و خانم دايي جان و فاطمه فايزه رفتيم تهران خونه خاله ليلا و عمه جون يك هفته اي طول كشيد هوا هم خيلي سرد بود روز بعد سه شنبه عكس گداشته بودن ازنيشابور برف بازي يك روز ونيم برف ميباريده شهرمون جامون حسابي خالي بوده برا برفه سوم خخخخ مامان جوني و من و دايي جون نوبت جشم پزشكي داشتيم مامان جوني ليزيك كرد خدا رو شكر جشمش عالي شد دايي جون هم پلاك گداشتن خشكي شديد داشت جشمش و منم معاينه داشتم به خير و خوشي سه شنبه بيست بهمن ماه در راه كلينيك نور گدشت خريد هم كرديم خوش گدشت خوب بود جمعه هم بليط برگشت داشتيم به نيشابورمان
صبح خونه خاله لیلا تازه رسیده بودیم خیلی شب بدی بود تو قطار من وعسلم اولین بار بود سوار قطار میشدیم
اينم جشن دهه فجر مدرسه مهدي جون
-
لطفاً برای دیدن بقیۀ عکسها به ادامه مطلب بروید...
تولد نسيم جونم خونه ماماني هشتم بهمن ماه 94
نوه هاي دختر مامان جوني خدا حفطتون كنه عشق هاي عمه و خاله جون و دخمله قشنگم