هفت ماهگي عسلم
از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت
امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق
خود را در پستوی زمان تنها حس نمیکنم . . .
زيباترينم هفتمين ماهگرد تولدت مبارك عسلم حرف ميزنهههههههه دد ب ب دست دسي ميكنه.........
تمام دقایق مانده از عمرم به همراه زیبا ترین بوسه های عاشقانه
هدیه ای برای هفتمين ماهگرد تولد تو ...
امروز بعد از چند روز اومديم خونه چاه آشپزخونه بالا زده بود با عسلي رفتيم خونه ماماني دخترم حرف ميزنه ياد گرفته ميگه دد و ب ب و دست دست ميكنه و ميرقصه كلي پيشرفت كردي خونه ماماني بسكه خاله جونا سربه سرت ميذاشتن
دختر كم صبرم
به آرزوت رسيدي
انگار سير نشدي جوراب ميخوري
آماده شديم بريم خونه ماماني طبق معمول
دايي جونا رو خيلي دوست داري دنبالشون گريه ميكني مخصوصا دايي جون احمد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی