عسل جونمعسل جونم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

asal jon

یه خبره خوششششش

1395/7/2 23:42
نویسنده : zakieh
401 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلم محبتبوسامروز جمعه دوم مهر ماه 95 از صبح خونه بودیم سه تایی شما با بابا رضا بازی و گاهی هم دعوا میکردین منم مشغول جمع و جور کردن خونه خلاصه تا بعدازظهر شما که خوابیدی منم رفتم خونه مامانی عمو علی اینام خونه مامانیشون بودن بابا جونم از نماز اومد عمو علی گفت بریم یه زمین هست ببینیم بابایی گفت نه زمین دردسر داره ساختش تا این که رفتن و دیدن بابایی که خیلی خوشش اومده بود امتیازاتش خیلی خوب بود تا اینکه گوشی عمو علی زنگ خورد از مشاور املاک بود یک ماهی هست دنبال خونه ایم یا زمین بلاخره قسمت شد همین امشب قولنامه نوشتیم خدا رو شکر به سلامتی انشالله بسازیمش به امید خدا

پسندها (5)

نظرات (6)

★مادر بزرگ★
19 مهر 95 8:18
خدا حفظش کنه . خوشحال سدم به ما سر زده بودید
مامان زهره
19 مهر 95 8:27
وااااااااااااااااااای عزیزم چه خبر خوبی. باور کن خیلی خوشحال شدم. قشنگ میفهمم چه حس خوبی داری. مبارکتون باشه عزیزم
zakieh
پاسخ
ممنونممممم
مامان زهره
19 مهر 95 8:27
منم آپیدم. با یه خبر خوش
zakieh
پاسخ
مامان آنیسا
19 مهر 95 15:38
مبارکتون باشه ایشالا بسلامتی
zakieh
پاسخ
مامان جونم
22 مهر 95 10:59
سلام انشالله به سلامتی و دل خوش بسازید و زندگی کنید
zakieh
پاسخ
متشکرم انشالله
کیان
29 مهر 95 9:35
مبارک باشه با سلامتی ایشالله به سازیدش یک عمر توش زندگی کنید
zakieh
پاسخ
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به asal jon می باشد