عسل جونمعسل جونم، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

asal jon

اولین شب اتاق عسلم

سلام نفسم چند روزه با بابایی تصمیم گرفتیم تو اتاق خودت بخوابونیمت گلم امروز ظهر بردمت حموم بعد از حمام تو اتاق خودت خوابوندمت مامان نوبت دندون پزشکی داشت بابا رضا از سر کار اومد منم رفتم دندون پزشکی تا نه شب طول کشید حسابی با بابا رضا بازی کرده بودین خلاصه شام خوردیم و موقع خواب رسید دخمله گلم اومد تو اتاق خودش رو تختش مامان برات کتاب قصه خوند و بعد از کمی کلنجار رفتن با خودت خوابت برد گلم یه شیشه شیر تو خواب بهت دادم الانم دخملم در خوابه نازه منم تو اتاق خودم خوابم نمیبره این اولین شبیه که جات کنار مامان خالیه عشقم ایشالله تا صبح راحت بخوابی گلم و به اتاقت عادت کنی عشق مامان جات رو تختت کنار مامان خالیه دختره نازم ایشالله هم...
29 فروردين 1395

آخر هفته بسیار عالی

سلام عزیزم امروز جمعه بیستم فروردین ماه  هوا بسیار عالی بود نهار رفتیم باغ دایی جون همه اونجا بودن عمو جان ها پسر عمو و دختر عمو جان های مامان تقریبا همگی بودن خیلی خوش گذشت هفته پیش سیزده بدر  بارندگی بود کسی بیرون نیومده بود این هفته خیلی شلوغ شده بود و صحبت از سفر کربلا ماه آینده بود انشاللله اگه قسمت بشه منم راهی هستم قراره خانوادگی بریم .... ...
20 فروردين 1395

بیست و سه ماهگیه عسلم

و امروز دوباره متولد می شوی و شمع ها ، که سهم توست از زندگی و ستاره هائی که به میهمانی آمده اند و شکوفه هائی که دوباره خواهند شکفت و عطری که نصیب پروانه هاست و تو سهم من از تمام زندگی بیست و سومین ماهگرد تولدت مبارک دختر قشنگم امشب مادر بزرگ خونه ماست عسلم خیلی مغرور شدی  مادر بزرگ به هر چی دست میزد میگفتی برا مامانههههه یا برا بابایههههههههه خخخخخخ عزیزم با این حرف زدنت. همش میگفتم نه مامان مادر بزرگ نازه بوسش کن اصلا گوش نمیدادی تازه چند دفعه هم جلوش واستادی گفتی دو ست  ندا  رم دو ست ندا  رم من و بابا رضا هنگ کرده بودیم از رفتارت عشق مامان ولی مادربزرگم میگفت من دوست دارم دخترم یه کم خوب میشدی باه...
17 فروردين 1395

ادامه سفر به مشهد مقدس

سلام دخملم ادامه سفر مشهد  آخرین زیارت و برگشتن به خونه یا امام رضا  متشکریم.اینقدر از بابت علیر ضا خوشحال بودیم که از کادوی روز مادر فراموش کرده بودیم از مامان معذرت خواهی کردیم و گفتیم بریم خونه یه مهمونی میگیریم که مامان گفت سلامتی علیرضا خودش یه کادوی بزرگه که آقامون بهمون داد... ...
15 فروردين 1395

سفر به مشهد

سلام عزیزم دهم فروردین با خاله جون لیلا رفتیم مشهد چند روزه که مامانی و باباجون و خاله جون ها و دایی محسنمم مشهد بودن از طرف بانک سوئیت گرفته بودن خدا رو صد هزار بار شکر که حال علیرضا جون  پسر دایی محسن خوبه و از بیمارستان مرخص کردنش یا امام رضا عیدی خوبی بهمون دادی ایشالله علیرضامون همیشه سالم و سلامت باشه اول رفتیم سوئیت یه سری به مامانیشون و علیرضا جون زدیم بعد از اونم شام رفتیم خونه خاله جون زهره دختر خواهر خاله لیلا شب اونجا موندیم صبح هم که آماده شدیم بریم حرم آقامون امام رضا چه بارونی هم میبارید .... عسلم و ماهان جون تو ماشین خوابشون برد تو حرم بیدارشون کردیم بعد از زیارت با خاله جون برگشتیم سو...
14 فروردين 1395

سیزده بدر بارونیییییی

سلام نفسم امروز عجیب بارون میبارید البته الانم همینطور به به بسیار عالی بود مامانی نهار درست کرده بود همگی رفتیم باغ ویلای خاله جون زهرا  و عمو علی خیلی خوش گذشت جای همگی خالییییی ..... یه لحطه که بارون قطع شد ماهم فرصت عکس گرفتن داشتیم .... ...
13 فروردين 1395

خرابکاری عسلم

سلام دخمله نازه مامان خرابکاری عسلم وقتی چشم باز کردم و این قیافه رو دیدم ونگاه به ساعت کردم خون به مغزم نمیرسید نمیدونستم دعوات کنم یا گریه کنم که اون همه رژ و زدی به سر و صورتت و معلومم نیست که چقد خوردی  بابا رصا هم که میخندید و میگفت عکس بگیر سریع عکس بگیر بعد از عکس گرفتن بلند شدم بشورمت که خدا به دادمون برسه مگه باک میشد این رژ مکه بوده که برداشتی دختر به بدبختی تمام صورتت یکمی باک شد ولی جاش معلوم بود به سلامتی دستها که اصلا باک نشد عمو علی هم زنگ زد طبق معمول هر روز صبح ساعت نه و نیم بریم عید دیدنی گفتم دیر تر بیاین که گفت با خاله زهره اینا بیاین خلاصه که اعصابمونو کلا به هم ریختی گلم بعد از آماده شدن تازه متوجه شدم ...
4 فروردين 1395

نوروز 1395 مبارک باد

بوی جان می آید اینک از نفس های بهار دستهای پر گل اند این شاخه ها ؛ بهر نثار با پیام دلکش " نوروزتان پیروز باد " با سرود تازه " هر روزتان نوروز باد " شهر سرشار است از لبخند ؛ از گل ؛ از امید تا جهان باقی ست این آئین جهان افروز باد سلام به نفس مامان. عسلم این دومین نوروز است که کنار ما هستی و چه زیبا و خو شایند است که هستی عشقم و همه دنیای من. آرزو میکنم که خدا وند بزرگم همه  خانواده ام را سالم و سلامت نگه دارد به امید خدا.......انشالله سال خوبی داشته باشیم همه ما و دوستان نی نی وبلاگیم ..... به رسم هر سال عیدبعد از تحویل سال خونه بابا جونی  همگی به دیدن عمو جان .بزرگ خا...
1 فروردين 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به asal jon می باشد